جدول جو
جدول جو

معنی بازی دوست - جستجوی لغت در جدول جو

بازی دوست
دوستدار بازی، آنکه به لهو و بازی دل بسته باشد: و کماری بازی دوست بود و شکار و عیش کردن، (مجمل التواریخ و القصص ص 99)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوستدار شادی و طرب، لهو و لعب دوست، بی اعتنا به کار: حال خراسان دیگر گشت و از هر جانبی خللی و خداوند جهان شادی دوست و خودرای، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 548)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مشتق از کلمه بازی لی کوس یونانی بمعنای شاه و ملک. در آسیای صغیر و ممالک غربی ایران حتی ادس نیز حکمرانان را بازی لوس یعنی پادشاه می خواندند و پادشاهان این ناحیه بر سکه هایشان به یونانی عنوان بازی لوس (پادشاه) و مگاس بازی لوس یعنی پادشاه بزرگ نقر میکردند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2628) ، زن پرست و شهوتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا