دوستدار شادی و طرب، لهو و لعب دوست، بی اعتنا به کار: حال خراسان دیگر گشت و از هر جانبی خللی و خداوند جهان شادی دوست و خودرای، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 548)
دوستدار شادی و طرب، لهو و لعب دوست، بی اعتنا به کار: حال خراسان دیگر گشت و از هر جانبی خللی و خداوند جهان شادی دوست و خودرای، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 548)
مشتق از کلمه بازی لی کوس یونانی بمعنای شاه و ملک. در آسیای صغیر و ممالک غربی ایران حتی ادس نیز حکمرانان را بازی لوس یعنی پادشاه می خواندند و پادشاهان این ناحیه بر سکه هایشان به یونانی عنوان بازی لوس (پادشاه) و مگاس بازی لوس یعنی پادشاه بزرگ نقر میکردند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2628) ، زن پرست و شهوتی. (ناظم الاطباء)
مشتق از کلمه بازی لی کوس یونانی بمعنای شاه و ملک. در آسیای صغیر و ممالک غربی ایران حتی اِدِس نیز حکمرانان را بازی لوس یعنی پادشاه می خواندند و پادشاهان این ناحیه بر سکه هایشان به یونانی عنوان بازی لوس (پادشاه) و مگاس بازی لوس یعنی پادشاه بزرگ نقر میکردند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2628) ، زن پرست و شهوتی. (ناظم الاطباء)